نوشتن در آستانه

تسلای خاطری ... عجیب، مرموز، چه بسا خطرناک و شاید رهایی بخش http://t.me/elhammrad

نوشتن در آستانه

تسلای خاطری ... عجیب، مرموز، چه بسا خطرناک و شاید رهایی بخش http://t.me/elhammrad

به نو کردن ماه بر بام شدیم، ماه بر نیامد!

پیش از این درباره‌ی غایب بودن امر سیاسی در ایران نوشته‌ام. از همین رو نیروهای خاکستری که می‌خواهند با تأسی به شعار «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» خود را به عنوان نیروی سومی که نه این است و نه آن معرفی کنند، در واقع هم این هستند و هم آن.

این گروه‌ها تلاش می‌کنند با رتوریک‌های جدیدی از قبیل اقتدار نظامی، نیروی سوم یا اپوزیسیون، ذهن مردم را به سمت خود برگردانده و اقناع‌شان کنند که نیروی جدیدی می‌تواند وضعیت دیگری رقم زند و حاکمیت را وادار به شنیدن صدای مطالبات مردم کند. ولی تکلیف آن‌ها، با آدرس غلطی که از محل نزاع و کشمکش می‌دهند از هم اکنون روشن است.

ولی چرا از عدم امکان برآمدن نیروی سیاسی جدید در وضعیت فعلی حرف می‌زنم؟

چون به نظرم موضع اصلی کشمکش و منازعه در سیاست ایران اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی یا چپ و راست یا دین‌داری و سکولاریسم یا آزادی و عدالت یا حتی داخل و خارج نیست. بلکه بر سر شکاف ذاتی و بحران مشروعیت قدرت حاکم است. امر حاکم با ابتنای بر نوعی الهیات سیاسی الزامی برای نشستن پای مذاکره و قرارداد بستن با مردم ندارد. مردمی که پای قرارداد نیستند «شهروند دارای حق» نیستند. به این ترتیب، تنها محل نزاع سیاست به جای حقوق مردم، بر سر الهیات سیاسی گوناگون است. یعنی گروه‌های سیاسی فعلی در زمین بازی امر حاکم و در پی رفع و رجوع شکاف ذاتی آن هستند.

 اصول‌گرایان با پاک‌کردن صورت مسأله از اساس، منکر وجود شکاف و بحران مشروعیت در امر حاکم می‌شوند. اصلاح‌طلبان هم می‌خواهند خلاء پدیدار شده در آن شکاف را با حضور خودشان پُر کنند و مانع دیده‌شدن آن شوند. این گروه‌ها علاوه بر این که کثرت و تنوع جامعه را بازنمایی نمی‌کنند با هیاهو بر سر هیچ، جامعه را که می‌تواند مولد امر سیاسی باشد، از کشمکش در شکاف اصلی قدرت به جای دیگری  هدایت کرده و نیروی آن را بلا اثر می‌کنند.

در چنین بستری ظهور هر نیروی دیگری با هر ظاهر متفاوتی که داشته باشد از رادیکال‌ترین نیروهای تحول‌خواه تا محافظه‌کار‌ترین‌شان، فقط بدیل یکی از این دو رویکرد است و به استخدام یکی از دو تیم درخواهد آمد. بازیگرانی که به جز تفاوت‌های اندک در روحیات فردی تمایز چندانی از یک‌دیگر ندارند و همه در کار تثبیت امر حاکم هستند.

دو نیرو تاکنون مطابق قانونی نانوشته، نهادهای انتصابی و انتخابی را به شکل متناوب در اختیار گرفته‌اند. هر دو با تناسبی متوازن، سهم قابل توجهی در برخورداری از منابع و سرمایه‌های ملی و انباشت ثروت داشته‌اند و حین رقابت به خاطر یک مشت ریال حتی روی یک‌دیگر را خراشیده‌اند. ولی متوجه شده‌اند برای این‌که نفوذ و بهره‌مندی‌شان به خاطر گردش نیروهای انتخابی آسیب احتمالی نبیند؛ لازم است بخشی از منابع و سرمایه‌ها را به دست معتمدان خود بسپرند، لاجرم مرزهایشان محوتر و بی‌خاصیت‌تر شده است.

 دلیل این که اصلاح‌طلبان در مقابل هر انتقاد و اعتراضی از چه باید کرد و چه می‌توان کرد حرف می‌زنند همین است. آن‌ها می‌گویند آلترناتیوی وجود ندارد. می‌گویند اصلاح تنها روش است و حتی اگر اصلاح‌طلبان هم نباشند اصلاحات باید بماند. به حاکمیت توصیه می‌کنند اصلاحات را حتی بدون چهره‌های اصلاح‌طلب فعلی ادامه دهد. البته درست می‌گویند. منتها نه به این دلیل که موضع برحق‌تر و دلایل محکم‌تری نسب به رقیب‌شان دارند و یا اصلاحات در حقیقت، نیروی مؤثری برای رفع مشکلات است، بلکه به این خاطر که بنیاد اصلاحات بر وجود شکاف در ماهیت ذاتی و مشروعیت امر حاکم مستقر است و بدون آن هم اصلاحاتی وجود نخواهد داشت. پس صیانت از حاکمیت مطلق با مشی خود را تنها امکان سیاست در ایران جلوه می‌دهند.

 تحرکات فعلی وضعیت را عوض نخواهد کرد؛ چون تعادلی که در کارکرد اصلاح‌طلب و اصول‌گرا برای حاکمیت تاکنون کار کرده است، فقط هنگام مواجهه با نظم بین‌المللی بحرانی می‌شود. حال که در جریان مذاکرات نامرئی و نرمش اجباری، امکان استخراج یک سهام پرسود در سفره‌ی انقلاب هست، تمام جنجال‌ها بر سر این است که اصلاح‌طلبان نمی‌خواهند مفت و مسلم امتیازات حاصله از گفتگو و رفع مشکلات با آمریکا را به سادگی به هم‌پالکی‌های اصول‌گرایشان واگذار کنند. نام این تقلا و رقابت، نه مبارزه با فساد است، نه دفاع از حقوق مردم و نه دموکراسی و تحقق امر سیاسی. واقعیت این است که با انکار و پنهان‌کردن و حتی رفو کردن شکاف قدرت، امکانی برای سیاست ورزیدن در ایران وجود ندارد.

به این ترتیب روشن است که در حال حاضر همه‌ی گروه‌های سیاسی برای ایجاد تنوع و رفع بحران می‌توانند در عرصه‌ی عمومی حضور داشته باشند، به شرطی که یا منکر وجود شکاف  اصلی قدرت باشند یا بخواهند مانع دیده شدن آن شوند. در غیر این صورت جایی در میدان سیاست نخواهند داشت. این‌جاست که امر سیاسی برای مدتی نامعلوم به محاق می‌رود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد