این روزها، التهاب روزهای نخستین همهگیری ویروس، دیگر با ما نیست. شهر و فضای فیزیکی عمومی که به واسطهی کرونا و توسط قدرت متمرکز رسانههای حاکم بر جامعه ما را از خود رانده و به انفعال و بیحرکتی واداشته بود، قدم به قدم ناچار به پذیرفتن دوبارهی حضور واقعی ماست. انسانهایی که ساکن و وحشتزده جا به جا در تلههای امر حاکم گیر افتاده بودند، علیرغم تحمل شرایط سخت، شروع به جنباندن دست و پاها و باز کردن بندها کردهاند.
سازماندهی قدرت حکمرانی در جامعهی ایران همواره شکلی عمودی و از بالا به پایین داشته است. همچنین محتوای سیاستها و ضرورتهای اعمالشده در فرایند سالهای پس از انقلاب نشان میدهد این سلسله مراتب عمودی، مهمترین وظیفه و اولویت عملیاتی خود را نگهداری از ساختار خود و حفظ و تمرکز بیشتر قدرتش میداند. به این ترتیب هرگونه وضعیت بحرانی باعث میشود، با به پیش کشیدن مسألهی امنیت و کلیشهی برههی حساس کنونی برای مردم، سازماندهیهای عمودی قدرت در جای خود محکمتر شده و تقویت شوند و همچنین بیشترین هزینهها روی دوش مردم سربار شوند.
اما قاعده این است که اگر حکومت، کار خود را بعد از حفظ قدرتش، فقط هدایت و حکمراندن بر جان و مال و شخصیت و امورات زندگی انسانها میداند و سلسلهمراتب عمودی حکومت، شخص و جامعه را به عنوان یک عامل اخلاقی و خودمختار جدی نگرفته و به سخره میگیرد؛ در مقابل، کار ممتاز مردم هم خلق موقعیتها و امکانات جدید خواهد بود.
تاریخ میگوید همان افرادی که در سرزمین ما تاکنون عادت دارند، همیشه مرکزیت و قدرتی را پیدا کنند و مسئولیت را به او واگذار کنند و خودشان از او پیروی کنند، در هنگامهی بحران و سوگ، وقتی از نزدیک فرصت لمس بیکسی و بیپناهی و خشم خود را در سیطرهی همان قدرت پیدا میکنند، امکان و روحیهی مقاومت پیدا میکنند.
در آخرین مورد شاهدیم درست از همان موضعی که کرونا در سر هر کوی و برزنی لباس جنگ و بحران میپوشد و عرض اندام میکند و خصلت همهجایی و هرجایی قدرت را به رخ افراد میکشد، مقاومت نیز به شیوههای گوناگون، همین کار را میکند. این گونه است که فرصتهای کمنظیری برای سازماندهی دوبارهی جامعه به دست میآیند. انسانها در مقابل دستاندازی آشکار قدرت، به زندگی خصوصی و عمومی خود مقاومت میکنند. جامعه با خروج از ترسخوردگی، برای بازسازی و ترمیم خود دست به کار میشود، برای هر محرومیت و ممنوعیتی ابتکار عملی به خرج میدهد و در مقابل هر بنبستی نجیبانه راه دیگری میگشاید.
مردم در این روزهای دشوار، تمام نیروهای روحی، روانی و همدلیها و سرمایههای خود را بهکار میگیرند تا در برابر سیستمی که حتی در سطح تدارکاتچی دست دوم هم عملکرد متناسب و درخوری از خود نشان نمیدهد و آنها را به حال خود رها میکند، از زندگی و حیات انسانی خود دفاع کنند. با وجود شرایط فرسایشی و دشوار، مردم خودمراقبتی با حداقل امکانات، روندهای آموزشی، درمان، دستگیری از همدیگر، کارهای خیریه و حتی مناسک مذهبی و عرفی را به شیوههای جدیدی زیر سایهی سنگین کرونا دنبال میکنند.
در سناریوی طرح شده، میتوان امیدوار بود این تلاشها، بعد از بحران کرونا در غیاب حکمرانی خوب دولت را روزبهروز بیشتر وامدار و نیازمند به حضور اجتماعی و حتی اقتصادی مردم کند و با تمرین حضور و اراده جمعی مردم، فضای سیاسی پس از کرونا بازتر و شکاف میان مردم و دولت کمتر شود.
اما آن چه که این روزها و در عمل به عنوان تهدیدی برای این سناریوی خوشبینانه اتفاق میافتد این است که در اوج ناکارآمدی اقتصادی و غیاب حکمرانی خوب و به حال خود رها شدن منافع ملی کشورمان در صحنهی بینالملل، پای نیروهای ایدئولوژیک، نهادهای نظامی و بنیادهای فرادولتی در سایه نیز با شدت بیشتری در کنترل دامنهی بحران کرونا و عواقب اقتصادی آن به میان آمده است. این مانورهای مشارکتی در قالب رزمایشهای کمک مؤمنانه، پرداخت تسهیلات و کمک هزینهها و خدمات درمانی با چنین گسترهی تبلیغاتی عظیمی، بیشک بدون هزینه نخواهد بود. هزینهی آن، واگذاری بخشهای بیشتری از قدرت نظارت و اختیارات دولت به نیروهای نظامی و ایدئولوژیکی است که برای ادارهی کشور، احتمالاً خود را نیازمند هیچ انتخابی از طرف مردم نمیدانند. در این صورت است که یک بار دیگر فرصت تاریخی بازسازماندهی جامعهی ایران برای مدتی نامعلوم به محاق خواهد رفت.